تلخ و شیرین هپکو در نانگزیدهها
«آقای رئیسی گفت تا من زندهام، نترسید. ما سه سال خواب راحت داشتیم.» کارگران در جمع یکی از مدیران دولتی ایستادهاند. حالا فردی به نام ابراهیم رئیسی در کنارشان نیست. تنها چند روز از شهادت سیزدهمین رئیسجمهور ایران گذشته و انگار تازه مشخص شده کارگران کارخانه هپکو چطور چتر پدرانه شهیدرئیسی رادرزندگی احساس کرده بودند.
یکی از گروههایی که درتشییع عظیم شهیدجمهور در قم و تهران حضور پررنگی داشت، کارگران هپکو بودند که بهواسطه تلاشهای شهید رئیسی در زمان مسئولیت در قوه قضاییه و ریاستجمهوری برای احیای هپکو، آمده بودند تا آخرین وداع را با پناه همیشگی خود انجام دهند. مستند «نانگزیدهها» که حالا قسمت سوم آن رونمایی شده، تلاش کرده روایتی از این احیا و حمایت پدرانه شهید رئیسی باشد. جامجم در گزارش پیش رو، با کارگردان این مستند گفتوگو کرده تا روند احیای این کارخانه را جویا شود.
۳ قاب از احیای یک کارخانه
محمدرضا حاجحسینی، کارگردان مستند «نان گزیدهها» درخصوص نحوه تولید این مجموعه مستند به جامجم میگوید: نان گزیدهها در حال حاضر، به یک مجموعه مستند سه قسمتی تبدیل شده که قسمت سوم آن بهتازگی رونمایی شد. نان گزیدههای ۱ به روایت ظلمی میپردازد که به کارگران شده و صنعتی که در حوزه راهسازی، طی خصوصیسازی غلط دچار بحران شد. نان گزیدههای ۲ روایت کارگران، اهالی رسانه، روحانیون و دانشگاهیانی است که تلاش میکنند در کنار هم یک مبارزه اجتماعیداشته باشند تا کارخانه هپکو را به چرخه سابق تولید گسترده، بازگردانند. نان گزیدههای ۳ هم که اخیرا تولید شده، روایت احیای کارخانه هپکو به دست شهید رئیسی و ارتباط قلبی است که بین کارگران و ایشان طی عمل صادقانه این شهید شکل گرفت. مسئولان زیادی به کارخانه آمدند و رفتند، حرفهای زیادی از تریبونهای رسمی و غیررسمی در مورد این کارخانه گفته شد اما اتفاقی که شهید رئیسی برای هپکو رقم زد، این بود که حرف و عمل صادقانهای در این باب داشت و این صداقت گفتار و کردار، باعث شد محبت قلبی در دل کارگران بنشیند. الان حدود سه سال است که کارخانه و تولیدش فعال است.
کارگران در حمایت از شهید رئیسی
بعد از شهادت آیتا… رئیسی، بنرهایی که در تشییع او از کارخانه هپکو بالا رفته بود، توجه بسیاری را به سمت خود جذب کرد. شاید خیلیها تا آن زمان نمیدانستند که وضعیت کارگران به لطف این شهید به سر و سامان رسیده است. حاجحسینی در اینباره عنوان میکند: ما بعد از شهادت آقای رئیسی، همراه با کارگران راوی روزهای پس از شهادت ایشان شدیم. مثلا جنبوجوشی که کارگران دارند، تلاشی که میکنند تا بتوانند دینی که به گردنشان است را تاحدی ادا کنند و در تشییع قم و تهران و در مراسم شهدای خدمت در حسینیه امام خمینی با حضور رهبری شرکت میکنند. حتی سلامی که حضرت آقا چند ماه پیش به ایشان رساندند را در مراسم مجددا با حمایت از شهید رئیسی جواب دادند. ما در این بخش همراه کارگران بودیم و همزمان، یکسری سکانسهای بازگشت به گذشته داریم؛ مثلا حضور آقای رئیسی در داخل کارخانه و در فرودگاه اراک و پیگیری ایشان در زمانی که در قوهقضاییه بودند و زمانی که رئیسجمهور بودند را به صورت فلاش نشان دادیم تا مشخص شود که چه خدماتی انجام شد که کارگران اینقدر شهید رئیسی را دوست دارند. اما پرسش اینجاست که چرا فردی مثل ابراهیم رئیسی، به یک شخصیت محبوب در میان کارگرانی تبدیل میشود که مسأله و دغدغههایشان نزدیک به یک مسأله امنیتی شده بود؟ شهید رئیسی چه کرد که توانست در دل کارگران جا باز کند؟ کارگردان مستند نانگزیدهها در این رابطه، عنوان میکند: شهید رئیسی هر حرفی زد عمل کرد. در واقع حرفی نزد که نتواند عمل کند یا پای حرفش نایستد. دوم این که اسم دیگر نان گزیدههای۳، «مستند پدر» است و دلیلش این است که وقتی داشتیم فیلم را تولید میکردیم، ایدهای برای اسم فیلم نداشتیم اما در روند تولید این قسمت، واژه پدر از زبان کارگران بارها بیان شد و گوشه ذهنمان نشست. مثلا میگفتند مهربانتر از پدر، پدر معنوی و مثل پدر بود. اغلب وقتی واژه پدر را به کار میبریم که فرد، محبتی دیده باشد و اسمش را پدر بگذارد. یعنی محبت اینقدر عمیق و واقعی بود که اسم پدر را روی یک مسئول اجرایی بگذارند و این عمق محبت را نشان میدهد.
چالشهای روایت حقیقت
اما بهطور قطع، مستندی که پیرامون وضعیت معیشت کارگران است،چالشهای خاص خود را دارد.ازحاجحسینی میپرسیم چالشهای تولید این مستند به چه صورت بوده که اینطور پاسخ میدهد: وقتی میخواستیم نان گزیدههای۱ را شروع کنیم، فضا به گونهای نبود که رسانه وارد ماجرا شود و عملا رسانههای بیگانه جو را به دست گرفته بودند. در واقع در شرایطی بودیم که حتی کارگران هم به ما اعتماد نمیکردند که سراغشان برویم و ماجرایشان را روایت کنیم. وقتی با آنها حرف میزدیم، شک داشتند و میگفتند شما از رسانههای بیگانهاید و میخواهید اخبار ما را جمع کنید. کمکم توانستیم مجابشان کنیم و این یکی از چالشهای ما بود. در روند تولید، دوربین را در شرایطی به میان کارگران بردیم که نه کارگران با ما ارتباطی داشتند و نه نهادهای مسئول. در حقیقت هنوز بستر رسانهای فراهم نشده بود. احساس میکردیم مشکل صنفی است و باید این را از طریق رسانه نمایش داد تا به یک بحران امنیتی و سیاسی تبدیل نشود. مدل برخوردها مشخص نبود و این هم یکی از چالشها بود. حتی در ابتدا، تجهیزاتمان مصادره شد و بازداشت شدیم و کارمان به دادستانی هم کشید. با این حال، کوتاه نیامدیم تا کار ساخته شود. چون هدفمان یک هدف مقدس بود و میخواستیم مشکلات کارگران و مستضعفانی که درگیر نان شبشان شدند را نشان دهیم. همین باعث شد با وجود چالشها، وسط بیاییم و در حد وظیفهای که داریم، نقشمان را ایفا کنیم. در نهایت در نان گزیدههای ۲، تعامل بیشتری را شاهد بودیم. نان گزیدههای ۳ را با شبکه استانی تولید کردیم که در نان گزیدههای ۲ نقدشان کرده بودیم. این به نظرم یک حرکت رو به جلوست و نشان میدهد که رویکرد صداوسیما در این حوزه، مترقی شده است.
دور از قضاوت، در مدار حقیقت
نکته مهم در تولید مستندی مثل نانگزیدهها، حفظ یک سرخط روایی درست برای بیان مسائل و دغدغههای کارگران است. سؤال اینجاست که نانگزیدهها چطور تلاش کرد بدون قضاوت و با در دست گرفتن یک سرخط درست و واقعی، این روایت را شکل دهد؟ حاجحسینی در این خصوص میگوید: ملاک در این مستند، روایت کارگران بود. یعنی اصل این بود که حرف آنها شنیده شود. کارگران می خواستند، حرفهایی بزنند اما روش درستی برای بیان آن نداشتند؛ البته مقصر هم نبودند، چون مدلی طراحی نشده بود که مشکلشان را بیان کنند و حل شود. روایت مربوط به مافیایی بود که یکسری قراردادهای خلاف در سازمان خصوصیسازی بسته شد و قوانین را دور زدند و قراردادها طبق اصل ۴۴ بسته نشد. این قوانین را توسط کارشناسان بررسی و سؤال کردیم که چرا وقتی دیدند کارخانه پیشرفت نکرده و سهامداران خلع ید شدند، چرا کارخانه را پس نگرفتند و به دولت برنگشت؟ تا جایی که میشد از مخالفان مربوط به این حوزه دعوت کردیم تا پاسخ دهند. البته معمولا جواب مثبتی نمیگرفتیم و استناد میکردیم به افرادی که حرفهایشان در رسانههای مختلف پخش شده بود. نکته دیگر در ارتباط با کارگران هپکو، این است که شاید این پرسش مطرح شود که آیا شرایط فعلی آنها هم مساعد است و پیگیری برای معیشت آنها شده یا خیر. این کارگردان، درخصوص وضعیت فعلی کارگران هپکو عنوان میکند: وضع کارگران اینقدر خوب است که از من هنرمند هم بهتر است. تا زمانی که شهید رئیسی در قید حیات بود، کارگران خیالشان راحت بود و الان شرایطشان ایدهآل است و حقوقهایشان هم سر وقت و خیلی عالی است اما بعد از شهادت آقای رئیسی این نگرانی برای کارگران وجود دارد که رئیسجمهور بعدی راه شهید رئیسی را ادامه میدهد؟
وقتی حمایت پدرانه ادامه دارد
یکی از نکاتی که حاجحسینی در بیان مشکلات و مسائل پیرامون تولید مستند میگوید، حمایت معنوی شهید رئیسی بعد از شهادت بوده که او در تمام مراحل تولید احساس میکرده است. این کارگردان اینطور روایت میکند: همان روزاول تولید، گره سختی در کار افتاد و به شهید رئیسی متوسل شدیم و تکتک تصاویر و ویدئوهایی که دستمان رسید را شهید رئیسی به دستمان رساند. اینطور نبود که برای رسیدن به تصویر یا آرشیوی به مشقت فراوانی بیفتیم و حتی شاید صداوسیما یا شرکت هپکو هم برخی تصاویر را نداشت. برای همین احساس میکنم شهید رئیسی از این مستند پشتیبانی کرد. به نظرم هرکدام از ماجراهای مربوط به دریافت این تصاویر میتواند یک قصه مجزا برای مستند شود. به طور کلی شهید رئیسی خیلی در این کار عنایت داشت و کمکمان کرد.