در خبرها آمده بود که ۱۲۲ هزار میلیارد تومان از طلب کشاورزان گندمکار پرداخت شده و در آینده نزدیک نیز کل طلب کشاورزان که حدود ۱۵۵ هزار میلیارد تومان است، پرداخت خواهد شد.
این موضوع من را به یاد مثال معروف «پیاز و چوب و جریمه» انداخت. میگویند شخصی، کاری خلاف قانون کرده بود و وی را نزد قاضی دانایی بردند، قاضی هم که آن فرد را مقصر میدید و از طرفی میخواست حکمی در حقش جاری کند که فرد از کرده خود بیشتر متنبه شود، با توجه به برداشتش از شخصیت آن فرد، حکم کرد که برای جبران خطایش باید یا چند کیلو پیاز بخورد یا به اصطلاح فلک شود و چندین ضربه چوب به کف پایش بزنند یا مبلغی پول به عنوان جریمه پرداخت کند. فرد خاطی هم که قاضی به درستی شخصیتش را تشخیص داده بود و به اصطلاح کمی زرنگ تشریف داشت، پیش خود گفت چرا پول بدهم یا کتک بخورم، به جایش پیاز را میخورم که در آن نفعی هم برای من وجود دارد! پس اعلام کرد که پیاز را خواهم خورد و پس از اینکه چند عدد از پیازها را با دهانی آتش گرفته و چشمانی سوزان و اشکریزان خورد، دید دیگر نمیتواند ادامه دهد و گفت فلکم کنید! چند ضربه چوب که به کف پایش خورد دید نمیتواند تحمل کند، فریاد زد بس است، پول را میدهم! در نهایت پول را پرداخت و اینجا بود که قاضی به وی گفت: «هم پیاز و هم چوب را خوردی و در آخر پول را هم دادی!» و از آن زمان بود که این مثال به وجود آمد و با فرهنگ ما آمیخته شد.
در فکر آن خبر مربوط به طلب کشاورزان و ارتباطش با حکم آن قاضی آیندهنگر بودم که به آخرین روزهای سال ۱۳۸۹ برگشتم و یادم آمد که در آن زمان جلسات متعددی در خصوص میزان کل یارانه حوزه گندم، آرد و نان کشور برگزار میشد و این جلسات در نهایت در یک شب به یاد ماندنی با حضور معاونان چند وزارتخانه و در حضور وزیر وقت بازرگانی دکتر غضنفری که اکنون مسئولیت صندوق توسعه ملی کشور را عهدهدار است، به رقمی حداقل ۳۷۰۰ و حداکثر ۴۰۰۰ میلیارد تومان در سال ختم شد. قرار شد که با این محاسبه که هر نان سنگک پس از آزادسازی کامل نرخها ۲۰۰ تومان خواهد شد و اگر از جمعیت حدود ۷۵ میلیون نفری کشور، هر خانوار ۴ نفره ایرانی روزانه سه قرص نان و ماهیانه ۹۰ نان سنگک مصرف کند، رقم یارانه ماهیانه نان هر ایرانی ۴۵۰۰ تومان شود. در نهایت این موضوع در آن جلسه تصویب و قرار بر این شد که روز بعد در هیأت دولت مطرح و تصمیم نهایی در این خصوص گرفته شود که همین هم شد و رقمی که بابت یارانه نقدی ماهیانه ۴۵ هزار و ۵۰۰ تومان در آن زمان تصویب شد، ۴۵۰۰ تومانش برای نان بود و بر همین اساس نیز اعلام شد که صفر تا صد این حوزه آزاد است و چون پول نان به قدر کافی به مردم داده میشود، دیگر در هیچ بخشی از این حوزه یارانه پرداخت نخواهد شد. به دلیل اینکه هدفمندی یارانهها به صورت قانون در مجلس به تصویب رسید، تا سالها در بودجه اعلامی دولت به مجلس به غیر از یارانه پرداختی به مردم، هیچ مبلغ دیگری به عنوان یارانه گندم، آرد و نان دیده نمیشد و اگر هم پرداختی در این حوزه بود، حتماً از محلی دیگر تأمینش میکردند.
با همه این احوال، آنچه نباید اتفاق میافتاد، شد و از آنجا که فکری به حال تورم روزافزون و دهها موضوع مرتبط و غیر مرتبط دیگر نشده بود، امروز آن ۱۸ هزار تومانی که بابت ۹۰ قرص نان برای یک خانوار ۴ نفره در ماه در نظر گرفته شده بود، در خوشبینانهترین حالت، پاسخگوی خرید ۶ قرص نان سنگک معمولی است که فشار روزگار کمر آن بیچاره را هم خم کرده و نسبت به قبل، وزن و قد و قامتش، کمتر و کوتاهتر و خمیدهتر شده است!
طبق آخرین اعلام سازمان هدفمندی یارانهها، هنوز به حدود ۶۵ میلیون ایرانی یارانه پرداخت میشود که اگر برای نان همان ۴۵۰۰ تومان در ماه را بدون احتساب بستههای حمایتی معیشتی محاسبه کنیم، به رقمی در حدود ۳۵۰۰ میلیارد تومان در سال خواهیم رسید.
طبق اعلام آقایان در وزارت امور اقتصادی و دارایی، به بیش از یکصد هزار نانوا که دستگاه کارتخوان نانینو نصب کردهاند هم هر شب حدود ۴۰ درصد از فروش روزانه مبلغی به عنوان کمکهزینه تولید پرداخت میشود، مبلغی که هنوز هیچکس نمیداند چرا هرگز هیچ مدیری میزان آن را اعلام نمیکند اما با یک حساب سرانگشتی و بر مبنای همان مصرف ۹۰ قرص نان سنگک در ماه، میتوان حدس زد که این مبلغ میتواند عددی مابین ۱۸ تا ۲۴ هزار میلیارد تومان در سال باشد که ما وسط را میگیریم و میگوییم ۲۰ هزار میلیارد تومان.
در آن خبر هم رسماً گفته شد حدود ۱۵۵ هزار تومان بابت خرید تضمینی گندم به کشاورز پرداخت میشود. ۱۵۵ هزار تومانی که در خوشبینانهترین حالت ممکن، ۳۰ هزار میلیارد تومان از آن به خزانه دولت باز خواهد گشت.
با توجه به اینکه تمامی این عملیات، هزینههای تبعی نیز دارد، در کمترین حالت اگر ۱۵۰۰ میلیارد تومان هم به این امر اختصاص دهیم، سر جمع به عدد ۱۵۰ هزار میلیارد تومان یا به قول بزرگان اقتصاد کشور ۱۵۰ همت خواهیم رسید.
خیلی نیاز به محاسبه ندارد، این رقم به عدد ماهیانه ۱۹۰ تا ۲۰۰ هزار تومان برای همان ۶۵ میلیون یارانه بگیر یا ۱۴۰ تا ۱۴۵ هزار تومان برای همه ملت ایران خواهد رسید. البته و به یقین، آمارهای آقایان در وزارتخانههای ذیربط بسیار دقیقتر از این آماری است که بنده ارائه نمودم. به نظرم ضمن درس گرفتن از گذشته، به جای پیاز و چوب و جریمه، این بار میتوان کار را یکسره کرد و با بررسی همه جوانب و با در نظر گرفتن همه احتمالات، افزایش تورم سالیانه و برنامهریزی دقیق برای افزایش میزان یارانه به نسبت تورم در هر سال، یک بار دیگر همه حوزه گندم، آرد و نان را آزاد کرد. تصمیمسازان و تصمیمگیرندگان نیز نوع پرداخت یارانههای متفاوت را تغییر دهند و هدف اصلی را ملت که آخرین حلقه این زنجیره هستند، قرار دهند.
منبع: نکاه هستی